شاید بتوان گفت رباتها تنها محصولات ساخته دست بشر هستند که همزمان حس تحسین و هیبت و ترس را در ما تحریک میکنند. گرچه مقصود ما از ساخت آنها زندگی آسانتر و ایمنتر است، اما به سختی میتوانیم به رباتها اعتماد کنیم. آنها را به شکل خودمان میسازیم، اما میترسیم که جای ما را بگیرند. با این حال، این ترس نمیتواند مانع مسیر پررونق صنعت رباتیک باشد. امروزه رباتها بهاندازهای باهوش و از نظر فیزیکی توانا شدهاند که بتوانند از کارخانهها و آزمایشگاهها بیرون بیایند، راه بروند و حتی در میان ما زندگی کنند. قدرت و پیشرفت در علم رباتیک باعث شده بسیاری از مردم نگران جایگزین رباتها و از دست دادن کار خود هستند. اما نگرانی در مورد بیکاری گسترده، بیاساس است. ممکن است در آیندهای نزدیک بیشتر در کنار یک روبات کار کنید و با آن دوست شوید تا اینکه یک روبات جایگزین شما شود. در همین راستا اکونومیست در گزارش خود، به استقبال از ظهور رباتها رفته است.
اولین بار واژه ربات در سال ۱۹۲۰ در نمایشنامه کارل کاپک (R. U. R) یا روباتهای جهانی Rossum ظاهر شد. آنها خدمتکارانی مصنوعی بودند که برای کار اجباری از کشور چک فرستاده شدند. در بیشتر تاریخ، روباتها به عنوان دستگاههای مکانیکی گنگ و بیظرافت شناخته میشدند.
با این حال، همه چیز در حال تغییر است. امروزه روباتها از نوآوریهای پیشرفته در گوشیهای هوشمند بهرهمند شدهاند و توانستند دوربینها و حسگرهای ارزانقیمت، ارتباطات بیسیم و تراشههای کامپیوتری قدرتمند و کوچکتر را به ارمغان آوردهاند. پیشرفتهای اخیر در یادگیری ماشینی، نرمافزاری را بوجود آورده تا رباتها را بهتر از محیط اطراف خود آگاه کند و آنها را برای تصمیمگیری عاقلانهتر مجهز کند. امروزه نه تنها کارکرد رباتها در محیطهای صنعتی محدود نمیشود بلکه در سالهای آتی به طور فزایندهای در سوپرمارکتها، کلینیکها، مراقبتهای اجتماعی و موارد دیگر در کنار انسانها مشغول به فعالیت خواهند بود.
اگرچه پیش از همهگیری کووید-۱۹، بسیاری از صنایع با کمبود نیروی کار مواجه شدند و تعدادی از مردم به ویژه در آمریکا کار خود را ترک کرده بودند، اما در همین دوران، به لطف رونق تجارت الکترونیک، تقاضا برای کارگران به ویژه انبارداری بسیار سریعتر از آنچه انتظار میرفت، افزایش یافت. امروزه وجود رباتها در عرصه جهانی ضروری حس میشود. آنها اقلام را در قفسهها میچینند و به انسانها در بستهبندی جعبهها به طور فزاینده کمک میکنند و حتی به آرامی در برخی از پیادهروها حرکت کرده و کالا یا غذا را به طور مستقیم به خانههای مردم تحویل میدهند. در دنیای ویران شده از بیماری همهگیر، رباتها قادرند از افراد مسنی که باید از آنها مراقبت شود، حراست کنند.
با این حال بسیاری از مردم میترسند که رباتها مشاغل را از بین ببرند. اما شاید این ترس به دلیل نشر مقالهای بود که در سال ۲۰۱۳ توسط اقتصاددانان دانشگاه آکسفورد به طور گسترده اشتباه تفسیر شد. در این مقاله ذکر شده بود که بالغ بر ۴۷ درصد مشاغل آمریکایی در خطر خودکار شدن قرار دارند. در حقیقت نگرانی در مورد بیکاری گسترده، بیش از حد است. شواهد نشان میدهد که رباتها، شاید مخل کننده باشند اما در نهایت برای بازار کار مفید هستند. به عنوان مثال ژاپن و کرهجنوبی با داشتن بالاترین نفوذ ربات، نیروی کار بسیار قوی دارند. مطالعهی دانشگاه ییل که تولیدات ژاپنی را بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۷ مورد بررسی قرار داده است، نشان از افزایش یک واحد ربات به ازای هر ۱۰۰۰ کارگر و افزایش اشتغال یک شرکت به میزان ۲.۲ درصد داد. در همین راستا، تحقیقات بانک کره نشان داد که رباتسازی با وجود انتقال مشاغل از تولید به بخشهای دیگر، باعث کاهش مشاغل نشده است. در مطالعهای دیگر محققان موسسه فناوری ماساچوست و دیگر همکارانش، به بررسی شرکتهای فنلاندی پرداختند و به این نتیجه رسیدند که استفاده از رباتهای با فناوریهای پیشرفته، منجر به افزایش استخدام میشود. بنابراین داشتن رباتهای بیشتر برای افزایش بهرهوری، اتفاق خوبی خواهد بود.
با همه اینها، راهپیمایی روباتها تغییرات بزرگی را در محل کار به ارمغان خواهد آورد و مهارتها و شرکتها نیز تغییر خواهند داد. اما این فاجعهای نیست که بسیاری از آن میترسند. یکی از مثالهای فرضی «اتوماسیون بد» صندوقهای سلف سرویس در سوپرمارکتها است، زیرا به راحتی رباتها جایگزین انسانها میشوند. از طرفی کارکنان صندوقدار که برای کمک به مشتریان در انتخاب اقلام آموزش میبینند، ممکن است متوجه شوند که توانایی برخورد با افراد نیازمند بیشتر از کشیدن بارکد در مقابل لیزر در کل روز است و این کار از توان رباتها خارج است. با وجود اینکه رباتها وضعیت کلی جامعه را بهتر میکنند اما به طور اجتناب ناپذیری، برخی از مردم در مسیر شکست قرار خواهند گرفت. درسی که از جهانیسازی آزادانه دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میتوان گرفت، این است که زمانی که رشد تجارت بسیار سودمند باشد، واکنشهای سیاسی را به ارمغان میآورد، چراکه بازندهها احساس عقب ماندگی میکنند. با تغییر مشاغل، کارگران باید در کسب مهارتهای جدید، از جمله نحوه کار و مدیریت رباتهایی که به طور فزایندهای همکارشان میشوند، آموزش ببینند.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که دستاوردهای بالقوه انقلاب رباتها بسیار زیاد است. در بازی Capek، رباتها علیه اربابان انسانی خود شورش میکنند و باعث بیکاری گسترده و بدتر از آن میشوند. با این حال رباتهای واقعی جهان با طنز Capek مطابقت ندارد و دلیلی وجود ندارد که آینده را اینگونه تصور کنیم.
دیدگاه خود را بنویسید